#چالش #معرفی_کتاب #معرفی_نویسنده#سیگار_شکلاتی #هما_پوراصفهانی✅خلاصه داستان:
ضربه ای به زیر پاکت … بالا پریدن یک نخ سیگار از جلد زرورقی … آن را با دو انگشت بیرون می کشد،
می گذارد کنج لبش و با آتشی که سرد تر از آتش جهنم زندگیش است روشنش می کند، همزمان پک می زند … عمیق … با همه رگ و پی تنش … سر سیگار سرخ و داغ می شد و قلب او آبی و خنک … طعم گسش اول حنجره اش را خراش می دهد و بعد از آن قلبش را در هم می فشارد، فیلتر شکلاتی سیگار دهنش رو خوش طعم میکند اما همزمان طعم تلخ دود اخمهایش را در هم می کشد … اما چیست این لذتی که باعث می شود پک دوم را محکم تر بزند و خط اخمی بین پلک هایش بنشاند؟
بوی شکلات داغ اطرافش را پر می کند، همان بویی که سالهاست اتاقش را عطر آگین کرده … همان بویی که سالهاست همراه عطرهایش شده … باز هم پکی دیگر و باز اسیر لذت می شود … در این لذت کسی را سهمیم نمی کند مگر کسی که لذت کشیدنش را چشیده باشد و درکش کند!
پک بعدی را لطیف تر می زند و باز هم توی ذهنش … نه توی واقعیت … فریاد می زند: «آهای شما! شما که نمی دانید من کیستم، چیستم، در ذهنم در دلم چه می گذرد چرا ادعایتان می شود؟!! فکر می کنید هر چه زندگی را تلخ تر کنید بر من سخت تر می گذرد؟
سخت در اشتباهید … زندگی من تلخ است اما به تلخی یک پک سیگار … تلخ و پر از لذت که حاضر نیستم در آن سهیمتان کنم … این تلخی و آن لذت همه متعلق به من است … تا آخرین لحظه زندگیم» اوست شاه جوانمردی که هرگز و هرگز با ناجوان مردی کسی را روی کرسی قضاوت نمی نشاند … اما سالهاست خودش را روی کرسی نشانده اند و دم به دم حکم اعدامش را می دهند … طناب به دور گلویش حلقه می کنند … جانش را از حنجره اش بیرون می کشند و لحظه آخر دستور ایست می دهند … عفوش می کنند … اما باز فردا روز از نو روزی از نو …
✅اگر به شدت به خواندن رمان اعتیاد دارید پس صد در صد این نویسنده و روانشناس جوان و پر تلاش کشورمان را می شناسید! کمتر رمانخوانی پیدا می شود که نام آثار این نویسنده خوش قلم و امروزی را نخوانده و یا نشنیده باشد.
✅دارای آثاری چون:
✅ذهن خالی ✅استایل ✅آرامش غربت ✅سجاده ✅توسکا ✅سیگار شکلاتی
✅شام مهتاب ✅روزای بارونی ✅جدال پر تمنا ✅تقاص ✅قرار نبود ✅آسمان نگاهت
✅افسونگر
درکنار غذای جسمتون به غذای روحتون هم اهمیت بدین.
عکس کتاب هم گذاشتم لطفاً ورق بزنید.
...